بدون عنوان
سلام دخمله نازم الان که دارم اینا رو مینویسم بابا ایمان داره باهات بازی میکنه تو هم که دوست داری همش یکی پیشت بشینه و باهات بازی کنه قربونت برم هر روز که میگذره تو نازتر و شیرینتر میشی سرو صداهایی از خودت در میاری که نگو الان دیگه شیطون شدی 2 روزه تو روروئک نمیزارمت به گفته دکترت چون باید تا الان سینه خیز میرفتی که نمیری نگران نیستم چون بلاخره سینه خیزم میری دکترت گفت حتی اگه گریه هم کرد توجه نکن بزار غلت بزنه اسباب بازی هاشو برداره کمکش نکن درسته سخته ولی تحمل کن دیروز همین کارو کردم از پیشت رفتم کنار ولی از دور هواتو داشتم بابا ایمان میگفت تنبل شده این دختره تکون نمیخوره نگات میکردیم یه کم تنهایی بازی کردی یه عروسکتو که دوستش داری دو...
نویسنده :
مامان سارا
21:08