خرید اولین عید آیلین خانم
سلام عزیز دل مامان و بابا قربونت بریم که اینقد بزرگ شدی زود راستشو بخوای سر کمد لباسات که میرم همه لباسات واست کوچیک شده همین دیشب رفتم یه گشتی تو کمد لباست زدم به غیر از لباسایی که بابایی از تایلند واست آورده بود و چند دست لباس تابستونه که عمه جونا برات گرفتن و یه لباس بهاره که اونم عمه جون واست خریده بود بقیه لباسات واست کوچیک شده قربونت برم آخه زود زود قدت بلند میشه فکر کنم مثل بابا ایمان قد بلند بشی
دیشب دست بابا ایمان رو گرفتم بردم سر کمد لباسات گفتم دخملم لباس میخواد بابا ایمان خندید گفت این همه لباس داره بازم کمه ؟ گفتم اینا که واسه تابستونش خوبه اینا ماله زمستون سال دیگه و اینا هم که الان میپوشه واسه عید دخملم نمیخوای خرید کنی؟ بابا ایمان خندید گفت خرید هم میکنیم واسش غصه خوردی؟ هنوز کو تا عید منم تند تند نشستم لباسایی که احتیاج داری رو لیست گرفتم از لباس تو خونه گرفته تا لباس مهمونی اونم از هر کدوم چند دست بابا ایمان که دید فشارش افتاد ولی بوست کرد و گفت دخملم هر چی بخواد واسش میخرم قول داد امشب ما رو ببره تا واست خرید کنیم نمیدونی چه ذوقی دارم وای نمیدونی وقتی لباسای ناز میبینم دلم تند تند میزنه میخوام واست بخرم. میترکونم واست عزیزدلم امسال اولین ساله عیده که تو بغلمی و واسه داشتنت از خدا تشکر میکنم
پارسال عید فکر کنم 5 ماه بودی تو شکمم عزیزم یادمه چهارشنبه سوری نبرد بابا ایمان منو تو باغ همه بودن میگفت ما نریم ترقه میندازن میترسی واسه نی نی خوب نیست. حتی واسه تعطیلات عید هم همه رفتن مسافرت ولی منو بابا ایمان تنها موندیم تو مشهد میگفتن واسه نی نی خوب نیست مسافرت
ولی به خاطر تو همه چیز رو تحمل کردیم حالا امسال هم میریم چهارشنبه سوری هم مسافرت فقط فرقش اینه که تو هستی کنارم و با خیال راحت میریم .
چه خریدی کنیم امشب ما................... باباایمان بیچاره